معنی تخته نرد باز
حل جدول
از کهن ترین سرگرمی ها و قمارها. برخی اختراع نرد را به هندیان و برخی، با استناد به گزارش شترنگ و نهاد و نیردشیر، به ایرانیان نسبت می دهند. بازی نرد، با دو تاس، پانزده مهرۀ سیاه و پانزده مهرۀ سفید، بر روی دو صفحۀ چوبی یک شکل و اندازه انجام می گیرد. بازیکنان، پس از انتخاب رنگ مهرۀ خود، داو می گذارند و پشک می اندازند. حرکتِ مهره های سفید و سیاه، به قاعدۀ مجموع رقم خال های دو تاس، برخلاف جهت هم است. هدف، نشاندنِ تمامی مهره ها در خانه ای است که حریف در آغاز بازی دو مهرۀ خود را بر آن نشانده بود. اصطلاحات نرد: ۱. کشته که برابر افتادن رقم خال تاس، با خانه ای است که فقط یک مهرۀ حریف بر آن نشسته است؛ ۲. حکم تاس؛ ۳. خانۀ بسته که تعبیری برای خانه ای، خانۀ دو مهره ای، است که نتوان در آن مهره ای نشاند؛ ۴. مارس، اگر بازیکنی نتواند حتی یک مهره را به مقصد برساند، مارس می شود. هر مارس دو امتیاز برای حریف است؛ ۵. افشار، که پنجمین خانۀ هرسوی تخته و مهم ترین خانه ها است؛ ۶. خانه را بستن/گرفتن، که نشاندن بیش از یک مهره، در خانه ای است؛ ۷. گشاددادن/آوردن، که با حکم تاس، خانه ای با یک مهره رها شود؛ ۸. جفتی. در درازبازی، نوعی دیگر از تخته نرد، مهره ها دریک ستون، خانه ای که حریف باید مهره های خود را در آن گرد آورد، جای می گیرند. نیز ← تاس
تخته باز
نراد
نرد
بازی تخته
لغت نامه دهخدا
تخته نرد. [ت َ ت َ / ت ِ ن َ] (اِ مرکب) تخته که بر آن بازی نردبازند. (غیاث اللغات) (آنندراج). اسباب بازی نرد. (ناظم الاطباء). ظاهراً درست آن تخت نرد، چنانکه در نسخ قدیمی منوچهری نیز همین گونه آمده است:
نه نرد و نه تخت نرد پیش ما
نه محضر و نه قباله و بنچه.
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
فلک همچو پیروزگون تخته نردی
ز مرجانْش مهره ز لؤلوش خصلی.
منوچهری.
منه مهره کز راست بازان معنی
در این تخته نرد آشنایی نیابی.
خاقانی.
در تخته نرد عشق فتادم به دستخون
مهره بدست و خانه مششدر نکوتر است.
خاقانی.
ز لعل و زمرد یکی تخته نرد
بساطی ز یاقوت و زر سرخ و زرد.
نظامی.
خیز و بساط فلکی درنورد
زآنک وفا نیست در این تخته نرد.
نظامی.
رجوع به تخت و تخته و نرد شود.
تخته نرد آبنوسی
تخته نرد آبنوسی. [ت َ ت َ / ت ِ ن َ دِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از فلک. (انجمن آرا). فلک. (فرهنگ رشیدی). فلک البروج. (ناظم الاطباء):
بزیر تخته نرد آبنوسی
نهان شد کعبتین سندروسی.
نظامی.
فرهنگ عمید
نرد
نرد
نوعی بازی که ابزار آن شبیه شطرنج و مرکب از تخته و ۳۰ مهره (۱۵ مهرۀ سفید و ۱۵ مهرۀ سیاه) و دو طاس میباشد، تختهنرد،
[قدیمی] تنۀ درخت، ساقۀ درخت: ز خاکی که خون سیاوش بخورد / به ابر اندرآمد یکی سبزنرد (فردوسی: ۲/۳۷۵)، مردم اندر خور زمانه شدهست / نرد چون شاخ گشت و شاخ چو نرد (کسائی: لغت فرس: نرد)،
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
(~. نَ) (اِمر.) آلت مخصوص بازی نرد و آن شامل دو قطعه مستطیل شکل است که به وسیله لولا به هم متصل شده اند. دو سر هر قطعه به شش خانه تقسیم گردیده و مهره های بازی به ترتیبی خاص در این خانه ها قرار می گیرند.
فارسی به عربی
فارسی به آلمانی
Backgammon [noun]
فرهنگ فارسی آزاد
نَرد، بازی تخته نرد،
عربی به فارسی
طاس تخته نرد , بریدن به قطعات کوچک , نرد بازی کردن
معادل ابجد
1669